کد مطلب:583 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:318

احکام وقف
س 2036: عدّه ای از افراد بدون اجازه متولّی خاص، اقدام به تخریب كتابخانه واقع بین اتاق مدرسه مسجد جامع و آشپزخانه حسینیه كه متصل به مسجد است نموده اند و آن را جزء مسجد كرده اند، آیا این كار آنان صحیح است ؟ و آیا نماز خواندن در آن مكان جایز است؟





اگر ثابت شود كه زمین كتابخانه، فقط برای كتابخانه وقف شده است، كسی حق تغییر و تبدیل آن به مسجد را ندارد و نماز خواندن در آن جایز نیست و هر كسی كه ساختمان آن را خراب كرده، واجب است آن را به حالت اولیه اش برگرداند، ولی اگر وقف آن برای خصوص كتابخانه ثابت نشود، نماز خواندن در آن اشكال ندارد.





س 2037: آیا جایز است مكانی برای مدّت موقتی مثلا ده سال به عنوان مسجد وقف شود و بعد از انقضای این مدّت دوباره به ملكیّت واقف یا ورثه او برگردد؟





این كار به عنوان وقف موقت صحیح نیست و عنوان مسجدیت هم با آن محقق نمی شود، ولی حبس آن مكان برای نمازگزاران به مدّت معین اشكال ندارد.





س 2038: زمین موقوفه ای در كنار قبرستانی كه برای دفن اموات اهالی كافی نیست ، وجود دارد و موقعیت آن برای تبدیل به قبرستان مناسب است ، آیا تبدیل آن به قبرستان جایز است ؟





تبدیل زمینی كه برای جهتی غیر از دفن اموات وقف شده، به قبرستان به طور رایگان جایز نیست، ولی اگر وقف آن از قبیل وقف منفعت باشد، متولّی شرعی آن می تواند در صورتی كه به مصلحت و نفع وقف بداند آن را برای دفن اموات اجاره دهد.





س 2039: بعضی از زمینهای وقفی در مسیر طرحهای توسعه و احداث خیابانها و پاركهای ملّی و ساختمان های دولتی قرار می گیرند و بدون اجازه متولّی شرعی و بدون پرداخت اجاره و پول آنها، توسط بعضی از مؤسسات و اداره های دولتی مصادره می شوند، آیا انجام این كار برای آنان جایز است؟ آیا كسی كه در این زمینهای موقوفه تصرف می كند باید عوض یا قیمت آنها را بپردازد؟ و آیا باید اجرت المثل تصرفاتش را از هنگام تصرف بپردازد؟ و آیا در پرداخت قیمت موقوفه و یا دادن عین دیگری به جای آن توسط مؤسسات و ادارات، اذن گرفتن از حاكم شرع واجب است یا این كه جایز است اداره اوقاف یا متولّی وقف با رعایت مصلحت و نفع وقف با آنان در مورد عوض یا قیمت آن توافق نماید؟





جایز نیست كسی بدون اذن و اجازه متولّی شرعی در وقف تصرّف كند، همانگونه كه اگر وقف از قبیل وقف منفعت باشد، تصرّف در آن هم فقط بعد از اجاره كردن آن از متولّی جایز است همچنین فروش و تبدیل وقفی كه قابلیت انتفاع در جهت وقف را دارد، جایز نیست و اگر شخصی آن را تلف كند ضامن آن است و اگر بدون اجازه متولّی شرعی، در آن تصرّف نماید، ضامن اجرت المثل آن است و باید آن را به متولّی شرعی وقف بپردازد تا در جهت وقف مصرف نماید و در این رابطه فرقی بین اشخاص و مؤسسات و اداره های دولتی نیست و جایز است متولّی وقف، بدون مراجعه به حاكم با متصرّف یا تلف كننده با رعایت مصلحت وقف، در مورد اجرت یا عوض آن توافق نماید.





س 2040: زمین موقوفه ای وجود دارد كه دارای راهی است كه فقط برای عبور چارپایان مناسب است و در حال حاضر به سبب ساخت و ساز خانه در كنار آن باید راه مزبور توسعه پیدا كند، آیا توسعه آن از دو طرف بطوری كه به مقدار مساوی از زمین وقفی و املاك شخصی را در بر بگیرد جایز است؟ و بر فرض عدم جواز، آیا جایز است برای توسعه راه، آن مقدار از زمین وقفی از متولّی آن اجاره شود؟





تغییر وقف به محل عبور و جاده جایز نیست، مگر آنكه ضرورت الزام آوری آن را اقتضا كند و یا خود موقوفه برای انتفاع از آن نیاز به آن راه داشته باشد، ولی اجاره زمینی كه وقف منفعت است برای توسعه راه عبور و مرور با رعایت مصلحت وقف اشكال ندارد.





س 2041: زمینی بیست سال پیش وقف اهالی منطقه ای شده تا اموات خود را در آن دفن كنند و واقف تولیت آن را برای خودش و سپس برای یكی از علمای شهر كه در وقفنامه ذكر كرده قرار داده و كیفیت انتخاب متولّی بعد از عالم مزبور را هم معیّن نموده است، آیا متولّی كنونی حق تغییر وقف یا تغییر بعضی از شرایط آن و یا اضافه كردن شرایط دیگر به آن را دارد؟ و اگر این تغییر بر جهتی كه زمین برای آن وقف شده تأثیر بگذارد، مثل اینكه آن را ایستگاه ماشین نماید، آیا موضوع وقف به حال خود باقی می ماند؟





با این فرض كه وقف از نظر شرعی با تحقق قبض، محقق و نافذ شده است، دیگر تغییر و تبدیل آن و همچنین تغییر بعضی از شرایط و یا اضافه كردن شرایط جدید به آن توسط واقف یا متولّی جایز نیست و با تغییر وقف از حالت قبلی اش، وقفیّت آن زایل نمی شود.





س 2042: فردی مغازه خود را برای ایجاد صندوق قرض الحسنه وابسته به مسجد وقف كرده و از دنیا رفته است و چندین سال است كه آن مكان بسته مانده و در حال حاضر در معرض خرابی است، آیا استفاده از آن برای كارهای دیگر جایز است؟





اگر وقف مغازه برای ایجاد صندوق قرض الحسنه در آن، محقق شده باشد، و فعلا نیازی به ایجاد صندوق قرض الحسنه در آن مسجد نباشد، استفاده از آن برای صندوقهای قرض الحسنه ای كه وابسته به مساجد دیگر باشد، اشكال ندارد و اگر این هم ممكن نباشد استفاده از آن در هر كار خیری جایز است.





س 2043: شخصی قطعه زمینی را با سهم آب آن برای خواندن تعزیه امام حسین «علیه السلام» كه در یكی از شبهای محرم یا صفر و در شب شهادت امیرالمومنین «علیه السلام» در مسجد «الحّی» برگزار می شود، وقف نموده است و بعدا به یكی از ورثه اش وصیّت كرده كه آن زمین را در اختیار وزارت بهداشت قرار بدهد تا بیمارستانی در آن ساخته شود، این كار چه حكمی دارد؟





تغییر و تبدیل وقف از وقف منفعت به وقف انتفاع، جایز نیست، ولی اجاره دادن آن برای ساخت بیمارستان و مصرف اجاره آن در جهت وقف، به شرطی كه به مصلحت وقف باشد، اشكال ندارد.





س 2044: آیا می توان در زمین های وقفی مصلّی یا حسینیه ساخت؟





زمینهای وقفی، قابل وقف مجدّد به عنوان مسجد یا حسینیه و غیره نیستند و واگذاری آنها بطور مجانی برای ساخت مصلّی یا یكی از مؤسسات عمومی مورد نیاز مردم برای هیچكس جایز نیست، ولی اجاره دادن آنها توسط متولّی شرعی برای ساختن مصلّی یا مدرسه یا حسینیه در آنها اشكال ندارد و مبلغ اجاره زمینهای مزبور باید در جهاتی كه برای وقف معیّن شده است، مصرف شود.





س 2045: معنای وقف عام و وقف خاص چیست؟ عدّه ای می گویند: تغییر وقف خاص برخلاف قصد واقف و تبدیل آن به ملك خاص جایز است، آیا این سخن صحیح است؟





عموم و خصوص در وقف با ملاحظه موقوف علیه است، بنابراین وقف خاص، وقف بر شخص یا اشخاص معیّن است مانند وقف بر اولاد و یا وقف بر زید و فرزندان او و وقف عام وقف بر جهات و مصالح عمومی مانند مساجد و مكانهای استراحت و مدارس و امور مشابه دیگر و یا وقف بر عناوین كلی مثل فقرا و ایتام و بیماران و كسانی كه در راه مانده اند و مانند آن است و این اقسام سه گانه تفاوتی از جهت اصل وقف ندارند، هر چند از حیث احكام و آثار تفاوت دارند، مثلا در وقف بر جهات و مصالح عمومی و همچنین در وقف بر عناوین عمومی قبول كسی شرط نیست و همچنین وجود مصداق موقوف علیهم در خارج هنگام اجرای صیغه وقف هم شرط نیست در حالی كه در وقف خاص این امور شرط هستند و همچنین در وقف بر جهات و مصالح عمومی كه به صورت وقف انتفاع هستند از قبیل مساجد و مدارس و قبرستان ها و پل ها و مانند آنها، وقف به هیچ وجه قابل فروش نیست حتّی اگر خراب شود، بر خلاف وقف خاص و وقف بر عناوین كلّی به صورت وقف منفعت كه فروش و تبدیل آنها در بعضی از حالتهای استثنایی جایز است.





س 2046: یك نسخه خطی قرآن مربوط به سنه 1263 ه - ش وقف یك مسجد شده و در حال حاضر در معرضِ از بین رفتن است. آیا جلد كردن و نگهداری این اثر مقدس و ارزشمند نیاز به اجازه شرعی دارد؟





اقدام به جلد كردن و اصلاح جلد و ورق های قرآن مجید و نگهداری آن در همان مسجد، احتیاج به اجازه خاصّی از طرف حاكم شرع ندارد.





س 2047: آیا غصب وقف و تصرّف در آن در غیر جهت وقف موجب ضمان اجرت المثل است؟ و آیا تلف كردن وقف مثل اینكه ساختمان آن تخریب گردد و یا زمین موقوفه تبدیل به خیابان شود، موجب ضمان مثل یا قیمت آن می گردد؟





در وقف خاص مانند وقف بر اولاد و همچنین در وقف عامّی كه به صورت وقف منفعت است، غصب و تصرّف در غیر جهت وقف یا بدون اذن موقوف علیهم در اوّلی و بدون اذن متولّی شرعی در دوّمی، موجب ضمان عین و منفعت است و ردّ عوض منافع استیفا شده و استیفا نشده هم واجب است و همچنین ردّ عین در صورتی كه موجود باشد و ردّ عوض آن در صورتی كه در دست او یا بر اثر فعل او تلف شده باشد واجب است و عوض منافع باید در جهت وقف و عوض عین موقوفه در بدل وقفی كه تلف شده مصرف شود و در وقف عامی كه بصورت وقف انتفاع است مثل مساجد و مدارس و كاروانسراها و پلها و مقبره ها و مانند آنهاكه وقف بر جهات یا عناوین عمومی هستند تا موقوف علیهم از آنها انتفاع ببرند در صورتی كه توسط غاصب غصب شوند و آنها را در جهتی غیر از منافعی كه برای آنها وقف شده اند بكار ببرد باید اجرت المثل تصرفاتش در چیزهایی از قبیل مدارس و كاروانسراها و حمامها را بپردازد بر خلاف مساجد و مقبره ها و زیارتگاهها و پلها كه ضامن اجرت المثل تصرفاتش در آنها نیست و اگر عین این موقوفات را تلف كند باید عوض مثلی یا قیمی آنها را بدهند كه آن هم در بدل وقف تلف شده مصرف می شود.





س 2048: شخصی ملك خود را برای برپایی مجالس عزاداری سیدالشهداء«علیه السلام» در روستا وقف كرده است، ولی در حال حاضر متولّی وقف، توانایی اقامه عزا در روستای مذكور در وقفنامه را ندارد، آیا جایز است در شهری كه در آن اقامت دارد مجالس عزاداری برگزار كند؟





اگر وقف، مخصوص اقامه مجالس عزاداری در همان روستا باشد، تا زمانی كه عمل به وقف هر چند با گرفتن وكیل برای آن، درهمان روستا ممكن باشد، حق ندارد آن مجالس را به جای دیگر انتقال دهد بلكه واجب است فردی را نایب بگیرد تا در آن روستا مجالس عزاداری برپا كند.





س 2049: آیا جایز است همسایگان مسجد از برق آن برای جوشكاری آهن ساختمان های خود استفاده كنند و پول مصرف برق و حتّی بیشتر از آن را به مسئولین اداره امور مسجد بپردازند؟ و آیا جایز است مسئولین مسجد، اجازه استفاده از برق آن را بدهند؟





استفاده از برق مسجد برای كارهای شخصی جایز نیست و مسئولین مسجد هم جایز نیست چنین اجازه ای را بدهند.





س 2050: چشمه آب موقوفه ای وجود دارد كه در طول سالهای متمادی مورد استفاده مردم بوده است، آیا لوله كشی از آن به مكانهای متعدّد و یا به منازل شخصی جایز است؟





اگر كشیدن لوله از آن، تغییر وقف و یا انتفاع درغیر جهت وقف نباشد و مانع استفاده بقیّه موقوف علیهم از آب آن نشود، اشكال ندارد والاّ جایز نیست.





س 2051: زمینی برای تعزیه خوانی و طلاب علوم دینی وقف شده است، این زمین در كنار راه اصلی روستا قرار دارد، در حال حاضر بعضی از اهالی روستا قصد دارند راه دیگری را در آن بسازند كه در طرف دیگر زمین مزبور واقع می شود، اگر فرض كنیم كه كشیدن این راه در افزایش قیمت زمین مؤثر باشد، آیا انجام این كارجایز است؟





مجرّد افزایش قیمت زمین موقوفه بر اثر كشیدن جاده در قسمتی از آن، مجوّز شرعی تصرّف در زمین وقفی یا تبدیل آن به راه نیست.





س 2052: در نزدیكی یك مسجد خانه ای وجود دارد كه صاحبش آن را برای سكونت امام جماعت مسجد وقف كرده است، ولی در حال حاضر به علت كثرت عائله و مراجعه كنندگان و دلائل دیگر مناسب سكونت او نیست و خود امام جماعت هم منزلی دارد كه در آن زندگی می كند و احتیاج به تعمیرات دارد و برای ساخت آن مقداری وام گرفته است، آیا جایز است خانه موقوفه را اجاره دهد و پول اجاره آن را برای پرداخت بدهی های خانه ای كه در آن ساكن است و انجام تعمیرات آن، مصرف نماید؟





اگر خانه به صورت وقف انتفاع، برای سكونت امام جماعت مسجد وقف شده باشد، شرعا او حق اجاره دادن آن را ندارد هر چند به قصد استفاده از اجاره آن برای پرداخت دیون و تعمیر منزل مسكونی اش باشد و اگر آن خانه بخاطر كوچكی، نیاز او را برای سكونت خانواده اش و آمدن مهمان و پاسخگویی به مراجعه كنندگان برطرف نمی كند، می تواند از آن در بعضی از ساعات روز یا شب مثلا برای پاسخگویی به مراجعه كنندگان استفاده كند و یا آنكه خانه مزبور را به امام جماعت دیگری بدهد تا در آن سكونت كند.





س 2053: ساختمان كاروانسرایی كه برای استراحت كاروانها اجاره داده می شود، وقف است و تولیت آن با امام راتب فعلی مسجدی است كه در مقابل آن مكان قرار دارد و به علت اینكه مسئله بطور دقیق نزد مراجع بیان نشده، ساختمان كاروانسرا خراب شده و بجای آن حسینیه ای ساخته شده است، آیا منافع این مكان به همان صورت قبل از تغییر باقی می ماند؟





تبدیل كاروانسرایی كه وقف منفعت است به حسینیّه كه وقف انتفاع است، جایز نیست، بلكه ساختمان كاروانسرا باید به همان صورت قبلی خود برگشت داده شود تا به كاروانها و مسافران اجاره داده شود و در آمد اجاره آن در همان جهتی كه واقف تعیین كرده به مصرف برسد، ولی اگر متولّی شرعی تشخیص دهد كه مصلحت كوتاه مدّت و دراز مدّت وقف اقتضا می كند كه آن مكان به همین صورت فعلی برای برپایی شعائر دینی اجاره داده شود و اجاره آن در جهت وقف به مصرف برسد، جایز است این كار را انجام دهد.





س 2054: آیا فروش سرقفلی مغازه ای كه در زمین صحن مسجد ساخته شده جایز است؟





در صورتی كه ایجاد مغازه در صحن مسجد، شرعا، مجاز بوده فروش سرقفلی آن با رعایت مصلحت و نفع وقف، بااذن متولّی شرعی مانعی ندارد و در غیر این صورت واجب است ساختمان مغازه خراب شود و زمین آن به همان صورت اوّل به حیاط مسجد اضافه شود.





س 2055: گاهی بعضی از مؤسسات دولتی و غیر دولتی به سبب مسائل فنی و طراحی از قبیل ساختن سدها و نیروگاههای برق و پاركهای عمومی و مانند آن، مجبور به تصرّف در زمینهای وقفی می شوند، آیا مجری این طرحها از نظر شرعی ملزم به پرداخت عوض یا اجرت وقف است؟





در اوقاف خاص باید برای اجاره یا خرید وقف به موقوف علیهم مراجعه كرد و در وقف بر عناوین عمومی كه به نحو وقف منفعت وقف شده اند تا منافع آنها در جهت وقف مصرف شود برای تصرّف در آن باید از متولّی شرعی آن اجاره شوند و مال الاجاره هم باید به او پرداخت شود تا آن را در جهت وقف مصرف كند، و اگر تصرّفات دراین قبیل وقف ها در حكم تلف كردن عین باشد موجب ضمان است و بر متصرّف واجب است كه عوض عین موقوفه را به متولّی وقف بدهد تا با آن ملك دیگری بخرد و آن را بجای وقف اوّل وقف نماید تا درآمدهای آن در جهت وقف به مصرف برسد.





س 2056: شخصی چندین سال قبل مغازه ای را قبل از تكمیل ساختمان آن اجاره نمود و پول سرقفلی آن را در همان زمان پرداخت كرد و سپس با اجازه مالك، آن را با پول اجاره همان مغازه تكمیل نمود و در طول مدّت اجاره، نصف ساختمان را با سند رسمی از مالك خرید و در حال حاضر مدّعی است كه ساختمان مزبور وقف است و نائب تولیت هم ادّعا می كند كه باید سرقفلی آن دوباره پرداخت شود، حكم این مسئله چیست؟





اگر وقف بودن زمین آن ساختمان، ثابت شود و یا مستأجر به آن اعتراف نماید، در این صورت هیچیك از امتیازاتی كه از مدّعی مالكیت زمین ساختمان موقوفه گرفته است اعتباری ندارد، بلكه باید برای ادامه تصرّف در ساختمان مذكور قرارداد جدیدی با متولّی شرعی وقف منعقد نماید، و پول خود را می تواند از كسی كه ادّعای مالكیّت داشته، پس بگیرد.





س 2057: اگر وقفی بودن زمین محرز باشد ولی جهت وقف معلوم نباشد، ساكنین و زراعت كنندگان در آن زمین چه تكلیفی دارند؟





اگر زمین موقوفه، متولّی خاص داشته باشد، واجب است تصرّف كنندگان به او مراجعه كنند و زمین را از او اجاره نمایند و اگر متولّی خاصی نداشته باشد، ولایت بر آن با حاكم شرع است و تصرّف كنندگان باید به وی مراجعه نمایند و اما نسبت به مصرف درآمد وقف كه متردّد بین محتملات است، اگر محتملات متصادق و غیرمتباین باشند مثل سادات و فقرا و علما و اهل فلان شهر، واجب است درآمد وقف در قدر متیقّن آنها مصرف شود، ولی اگر احتمالات، متباین و غیر متصادق باشند، در این صورت اگر محصور در امور معیّنی باشند، واجب است مصرف وقف با قرعه معیّن شود و اگر احتمال بین امور غیرمحصوره باشد، در صورتی كه بین عناوین یا اشخاص غیر محصوره باشد مثل اینكه بدانیم زمین موقوفه وقف بر ذرّیه است ولی ندانیم كه ذرّیه كدام شخص از اشخاص غیر محصوره مراد است، در این صورت منافع وقف در حكم مجهول المالك است و واجب است به فقرا صدقه داده شود، ولی اگر احتمال بین جهات غیر محصوره باشد مثل اینكه مردد بین وقف برای مسجد یا زیارتگاه یا پل یا كمك به زائران و مانند آن باشد، در این صورت واجب است درآمدهای وقف به شرط عدم خروج از آن محتملات در امور خیریه مصرف شود.





س 2058: زمینی وجود دارد كه از زمانهای طولانی محل دفن اموات اهالی بوده و یكی از اولاد ائمه «علیهم السلام» نیز در آن مدفون است و قبل از سی سال پیش مكانی را برای غسل دادن اموات در آن ساخته اند، ولی معلوم نیست كه این زمین وقف برای دفن اموات شده یا آنكه وقف برای امامزاده مدفون در آن است. همچنین نمی دانیم ساخت غسّالخانه در آن برای غسل اموات مشروع است یا خیر؟ بنابراین آیا جایز است اهالی آنجا اموات خود را در آن مكان غسل بدهند؟





جایز است همانند گذشته، اموات را در آن غسّالخانه، غسل داده و در آن زمین كه از توابع صحن امامزاده است، دفن كنند مگر این كه علم به مغایرت آن، با جهت وقف زمین، پیدا كنند.





س 2059: زمین هایی در منطقه ما وجود دارد كه مردم، اقدام به زراعت و كاشت درخت در آنها می كنند و بین اهالی مشهور است كه وقف حرم یكی از امامزادگان «علیهم السلام» مدفون در منطقه می باشند و متولّی وقف هم سادات ساكن در آنجا هستند ولی دلیلی بر وقف بودن آن زمین ها وجود ندارد و گفته می شود كه در گذشته وقفنامه ای وجود داشته ولی در آتش سوزی از بین رفته است و مردم در حكومت سابق برای جلوگیری از تقسیم زمین ها شهادت به وقفیّت آنها داده اند و عدّه ای هم می گویند كه یكی از حاكمان منطقه كه علاقه به سادات داشت، آن زمین ها را برای معاف شدن از مالیات وقف آنان كرد، در حال حاضر این زمین ها چه حكمی دارند؟





برای ثبوت وقفیّت، وجود وقفنامه شرط نیست بلكه اعتراف ذوالید كه وقف در تصرّف آنان است یا اعتراف ورثه ذوالید بعد از فوت او، به وقف بودن آن ملك، كافی است و همچنین احراز سابقه رفتار با آن ملك به عنوان وقف یا شهادت دو مرد عادل بر وقف بودن آن و یا شهرت وقفیّت آن به گونه ای كه مفید علم یإ؛ی «««««««««« اطمینان باشد هم وقف بودن را ثابت می كند. در نتیجه با وجود یكی از این دلائل وقفیّت، حكم به وقف بودن می شود و درغیر این صورت حكم به مالكیت متصرّف نسبت به آنچه در اختیار دارد می شود.





س 2060: وقفنامه ملكی كه مربوط به پانصد سال پیش است پیدا شده، آیا اكنون حكم به وقفیت آن ملك می شود؟





مجرّد سند وقف تا زمانی كه موجب اطمینان به درستی مضمون آن نشود، حجت شرعی بر وقفیّت نیست، ولی اگر وقف بودن آن ملك بین مردم بخصوص افراد كهنسال شایع باشد، بطوری كه مفید علم یا اطمینان به وقفیت آن شود و یا ذوالید به آن اقرار كند و یا احراز شود كه در سابق با آن به عنوان وقف رفتار می شده، ملك مزبور محكوم به وقفیّت است و به هر حال مرور زمان موجب خروج ملك موقوفه از وقفیّت نمی شود.





س 2061: سه سهم از آب نهر را از پدرم به ارث بردم و اكنون متوجه شده ام كه این سه سهمی كه پدرم خریداری كرده جزء صد سهمی است كه پانزده سهم آن موقوفه است و الآن مشخص نیست كه این سه سهم داخل در كدامیك است، آیا جزء وقف است یا ملك فروشنده؟ تكلیف من در این رابطه چیست؟ آیا خرید این سه سهم باطل بوده و من حق مطالبه پول آنها را از فروشنده اوّل كه هنوز زنده است دارم؟





اگر فروشنده هنگام فروش، مالك شرعی آن مقدار از آب مشترك كه فروخته است بوده و معلوم نباشد كه آیا آن مقداری را كه مالك آن است فروخته یا سهم مشاع بین وقف و ملك را به فروش رسانده است، در این صورت بیع محكوم به صحت است و حكم به مالكیّت مشتری نسبت به مبیع و انتقال آن از طریق ارث به ورثه او می شود.





س 2062: یكی از علما بخشی از دارایی خود از قبیل مزرعه و باغ را وقف خاص نمود و وقفنامه ای راجع به آن تنظیم كرد و در آن تصریح نمود كه همه شرایط وقف را عمل كرده و صیغه شرعی وقف را هم اجرا نموده است و ده نفر از اهل علم هم آن را امضاء كرده اند آیا با وجود آن وقفنامه، حكم به وقفیّت این اموال می شود؟





اگر ثابت شود كه علاوه بر انشاء صیغه وقف، عین موقوفه را هم تحویل موقوف علیهم یا متولّی شرعی وقف داده و به آنان منتقل نموده است، وقف مذكور محكوم به صحت ولزوم است.





س 2063: زمینی به اداره بهداشت هدیه شده تا بیمارستان یا مركز بهداشتی در آن ساخته شود ولی مسئولین اداره بهداشت تاكنون اقدام به ساخت بیمارستان یا مركز بهداشتی در آن نكرده اند، آیا جایز است واقف زمین را پس بگیرد؟ و آیا مجرّد تسلیم زمین به مسئولین اداره بهداشت برای تحقق وقفیت، كافی است یا آنكه ساخت ساختمان در آن هم شرط است؟





اگر تحویل زمین توسط مالك به مسئولین اداره بهداشت بعد از انشاء وقف به وجه شرعی، به عنوان تسلیم به متولّیان شرعی وقف باشد، حق رجوع و پس گرفتن آن را ندارد، ولی اگر یكی از دو امر مذكور تحقق پیدا نكند حق دارد زمین خود را از آنان پس بگیرد.





س 2064: زمینی وجود دارد كه مالكش آن را در حضور عالم منطقه و دو نفر شاهد عادل برای ساختن مسجد وقف كرده است و بعد از مدتی اشخاصی بر آن تسلط پیدا كرده و خانه های مسكونی در آن بنا نموده اند، وظیفه آن اشخاص و متولّی چیست؟





اگر بعد از انشاء وقف زمین، قبض عین موقوفه با اذن واقف تحقّق پیدا كرده باشد، همه احكام وقف بر آن مترتّب می شود و ساخت خانه های مسكونی توسط دیگران در آن برای خودشان غصب است و بر آنان واجب است ساختمان خود را از بین ببرند و زمین را تخلیه كنند و به متولّی شرعی آن تحویل دهند و درغیر این صورت زمین بر ملك مالك شرعی آن باقی و تصرفات دیگران در آن متوقف بر اجازه مالك است.





س 2065: شخصی زمینی را هشتاد سال پیش خریده و بعد از وفات او، ورثه اش چندین معامله روی آن انجام داده اند و خریدارانی كه این زمین را از مشتری اول خریده اند همگی فوت كرده اند و در نتیجه زمین در اختیار ورثه آنان قرار گرفته است و گروه اخیر حدود چهل سال است كه زمین را بطور رسمی به نام خود كرده اند و بعد از گرفتن سند رسمی مالكیت، خانه های مسكونی برای خود در آن ساخته اند و اكنون یكی از افراد ادّعا می كند كه این زمین وقف بر اولاد مالك بوده و آنان حق فروش آن را نداشته اند، حال با توجّه به اینكه در طول هشتاد سال كسی چنین ادعایی نكرده و سند مكتوبی كه دلالت بر وقفیّت بكند هم وجود ندارد و كسی هم شهادت به آن نداده است، مالكان فعلی چه تكلیفی دارند؟





تا زمانی كه مدّعی وقفیّت و مدّعی عدم جواز بیع، ادعای خود را به طریق معتبری ثابت نكرده، حكم به صحت معاملاتی كه روی زمین واقع شده است و همچنین حكم به ملكیت آن برای افرادی كه فعلا نسبت به زمین ذوالید و متصرّف در آن هستند، می شود.





س 2066: زمین موقوفه ای وجود دارد كه دارای سه قنات است و شهرداری به علت خشكسالی مستمر چند ساله، دو عدد از قناتها را برای تأمین آب آشامیدنی مردم منطقه اجاره كرده است و آب قنات سوم كه وقف طلاب منطقه و فرزندان واقف بوده به زمین فرو رفته و خشك شده و در نتیجه زمینهایی كه با آب آن آبیاری می شدند تبدیل به زمینهای بایر شده اند و درحال حاضر سازمان زمین شهری ادعا می كند كه این زمین ها موات هستند، آیا این زمینها به علت اینكه چندین سال كشت و زرع نشده اند ملحق به موات هستند؟





زمین موقوفه با ترك كشت و زرع آن به مدّت چندین سال، از وقفیّت خارج نمی شود.





س 2067: زمین های موقوفه ای وجود دارد كه وقف حرم مقدس رضوی «علیه السلام» هستند و در حریم بعضی از این املاك مراتع و جنگل نیز وجود دارد، ولی بعضی از نهادهای مسئول با استناد به مقررات قانونی مربوط مراتع و جنگلها حكم انفال را بر این جنگلها و مراتع جاری كرده اند، آیا مراتع و جنگلهای واقع در حریم املاك موقوفه مانند سایر زمین های واقع در حریم آنها دارای احكام وقف هستند و واجب است در مورد آنها عمل به وقفیّت شود؟





مراتع و جنگلهای واقع در جوار اراضی موقوفه در صورتی كه جزء حریم آنها شمرده شوند، در حكم موقوفه و تابع آن هستند و حكم انفال و املاك عمومی در مورد آنها جاری نمی شود و مرجع تشخیص حریم و مقدار آن هم عرف محل و نظر افرادی است كه در این امر متخصّص هستند.





س 2068: چند زمین از چهل سال پیش برای ساخت خانه جهت سرپرستی و نگهداری ایتام وقف شده اند و عمل به این وقف از آن زمان تاكنون استمرار داشته است و متولّی معیّنی هم دارد كه مورد تأیید اداره اوقاف است، ولی اخیرا سند عادی ارائه شده كه ادّعا می شود كه از سند قدیمی استنساخ شده است و در آن تصریح شده كه این زمین ها از سیصد سال پیش تاكنون وقف شده اند، با توجّه به عدم وجود سند اصلی وقف كه ادعا می شود قدیمی تر است و با توجّه به اینكه نسخه موجود ناقص است و در آن متولّی تعیین نشده و سابقه عمل به وقف هم نسبت به آنها وجود ندارد، بخصوص كه ذوالید و تصرّف كنندگان هم منكر این ادّعا هستند و اشتهار به وقفیّت قبلی مورد ادّعا هم وجود ندارد، آیا این سند می تواند مانع از عمل به وقف جدید در جهتی كه اكنون به آن برای سرپرستی و نگهداری و اسكان ایتام عمل می شود باشد؟





مجرّد سند وقف اعم از اینكه اصلی باشد یا از روی آن استنساخ شده باشد، حجت شرعی بر وقف نیست، در نتیجه تا وقف قبلی با حجت معتبر ثابت نشود، وقف جدیدی كه در حال حاضر به آن عمل می شود، محكوم به صحت و نفوذ و جواز عمل است.





س 2069: مردی زمینی را برای ساخت حسینیه سید الشهدا «علیه السلام» وقف كرده ولی زمین مزبور تبدیل به راه عمومی روستا شده است و درحال حاضر از كل زمین حسینیه تقریبا چهل و دو متر مربع باقی مانده است، این زمین چه حكمی دارد؟ آیا جایز است واقف آن را به ملكیت خود برگرداند؟





اگر این كار بعد از انشاء وقف بر وجه شرعی و تحویل موقوفه به متولّی آن یا جهت وقف صورت گرفته باشد، آن مساحت باقیمانده از وقف بر وقفیّت باقی می ماند و جایز نیست واقف نسبت به آن رجوع كند و در غیر این صورت بر ملكیّت او باقی است و اختیار آن با اوست.





س 2070: آیا جایز است بعضی از ورثه كه در تركه سهم دارند، همه آن را وقف كنند؟ و آیا اجرای صیغه وقف به نام آن عدّه صحیح است؟





وقف ایشان فقط در سهم خودشان از تركه صحیح است، ولی نسبت به سهام سایر ورثه فضولی و متوقف بر اجازه آنان است.





س 2071: شخصی زمینی را بر اولاد ذكورش وقف كرده و بعد از وفات او اداره ثبت اوقاف بدون اطلاع از كیفیت آن اقدام به ثبت زمین مذكور به نام فرزندان ذكور و اناث نموده، آیا این كار موجب مشاركت اولاد اناث با اولاد ذكور در انتفاع از این زمین می شود؟





مجرّد ثبت زمین مذكور به نام اولاد اناث، توسط اداره اوقاف موجب مشاركت آنان با اولاد ذكور در وقف نمی شود، در نتیجه اگر ثابت شود كه زمین وقف بر خصوص اولاد ذكور است، فقط مختص آنان خواهد بود.





س 2072: ملكی وجود دارد كه در مسیر نهر آب واقع شده و صد سال پیش وقف عام شده است و بنابر قانون ابطال بیع زمین های موقوفه، سند رسمی برای آن به عنوان وقف صادر شده است، ولی در حال حاضر این ملك برای استخراج سنگهای معدنی مورد استفاده دولت است، آیا الآن جزء انفال محسوب می شود یا آنكه وقف است؟





اگر اصل وقف بودن آن بر وجه شرعی ثابت شود جایز نیست شخص یا دولت آن را به مالكیّت خود در آورد، بلكه بر وقفیّت باقی می ماند و همه احكام وقف بر آن مترتّب می شود.





س 2073: در ساختمان یك مركز آموزشی اطاقی وجود دارد كه در حال حاضر از آن به عنوان آزمایشگاه آموزشی استفاده می شود و زمین آن جزء قبرستان مجاور است كه در سالهای قبل از قبرستان جدا شده است، باتوجّه به اینكه قبرستان مجاور هنوز مورد استفاده قرار می گیرد، معلّمان و دانش آموزانی كه در آن آزمایشگاه نماز می خوانند چه تكلیفی دارند؟





تا زمانی كه ثابت نشود كه زمین آزمایشگاه برای دفن اموات وقف شده، نماز خواندن و سایر تصرّفات در آن اشكال ندارد، ولی اگر با دلیل معتبری ثابت شود كه فقط برای دفن اموات در آن، وقف شده، واجب است به حالت قبلی خود برگشت داده شده و برای دفن اموات تخلیه شود و تأسیسات ساخته شده در آن محكوم به غصب می باشد.





س 2074: دو مغازه مجاور هم وجود دارند كه هر یك موقوفه مستقلی از حیث واقف و مصرف هستند و هر كدام مفروز و منفصل از دیگری است، آیا مستأجر آن دو مغازه حق دارد از یكی از آن دو دربی به دیگری و یا به محل عبور خاص آن باز كند؟





انتفاع از وقف و تصرّف در آن هر چند به مصلحت وقف دیگر باشد واجب است طبق شرایط وقف و با اجازه متولّی صورت بگیرد و مستأجر هر یك از آن دو مغازه وقفی مجاور هم، حق ندارد به عنوان اینكه مغازه دیگر هم وقف است با بازكردن درب از یكی به دیگری و قراردادن راه از آن به مغازه دیگر، در وقف تصرّف كند.





س 2075: باتوجّه به اینكه كتابهای نفیس موجود در بعضی از مراكز و خانه ها در معرض تلف شدن بوده و نگهداری آنها مشكل است، عدّه ای پیشنهاد داده اند كه قسمتی از كتابخانه مركزی شهر در اختیار این مراكز قرار بگیرد تا كتابها با حفظ وقفیّت آنها به همان صورتی كه در مكان اول بوده اند، به آن بخش منتقل شوند، آیا این كار جایز است؟





اگر ثابت شود كه انتفاع از آن كتابهای وقفی نفیس مشروط به استفاده در مكان خاصی است، تا زمانی كه رعایت آن با حفظ كتابها از ضایع شدن و تلف ممكن باشد، انتقال آنها از آن مكان خاص به محل دیگر جایز نیست و در غیر این صورت بیرون بردن آنها از آن مكان به مكانی كه اطمینان به حفظ كتابها در آنجا وجود دارد، بدون اشكال است.





س 2076: زمینی وجود دارد كه فقط قابلیت استفاده به عنوان مرتع را دارد و صاحبش آن را برای اماكن مقدس وقف كرده است و متولّی آن هم قسمتی از آن را به چند نفر اجاره داده و مستأجرها هم به تدریج اقدام به ساخت مسكن و مكانهایی برای معیشت خود در قسمتهایی از آن كه قابل مرتع بودن نیست، نموده اند و همچنین قسمتهای مناسب زراعت را تبدیل به زمین زراعی و باغ كرده اند، اولا: با توجّه به اینكه مرتع طبیعی از انفال و اموال عمومی است، آیا وقف آن صحیح است و در حال حاضر حكم به وقف بودن آن می شود؟ و ثانیا: با توجّه به اینكه بر اثر كار مستأجرین در مرتع تغییرات و اصلاحاتی صورت گرفته و در نتیجه مرغوب تر از قبل شده چه مقدار اجرت باید پرداخت شود؟ و ثالثا: با توجّه به اینكه زمین های زراعی و باغها بر اثر فعالیت مستأجرین احیاء و ایجاد شده اند، این قبیل زمینها چگونه اجاره داده می شوند؟ آیا مبلغ اجاره آنها به مقدار اجاره مرتع باید پرداخت شود یا به مقدار اجاره مزرعه و باغ؟





بعد از ثبوت اصل وقف، تا زمانی كه ثابت نشده كه زمین های مرتع در هنگام وقف از انفال بوده و ملك شرعی واقف نبوده اند، وقف آنها از نظر شرعی محكوم به صحت است و با اقدام مستأجرین به تبدیل آنها به مزرعه و باغ و منازل مسكونی، از وقفیت خارج نمی شوند، بلكه در صورتی كه تصرّفات آنها در زمین وقفی بعد از اجاره كردن آن از متولّی شرعی باشد، بر آنان واجب است اجاره آن زمین ها را طبق آنچه در عقد اجاره معیّن شده به متولّی شرعی بپردازند تا آن را در جهت وقف مصرف نماید، ولی اگر تصرّف آنها در آن زمین ها بدون اجاره قبلی از متولّی شرعی باشد، بر آنان واجب است اجرت المثل قیمت عادله مدّت تصرّف را بپردازند و اما اگر ثابت شود كه آن زمینها در هنگام وقف، بالاصاله از زمین های موات و انفال بوده اند و ملك شرعی واقف نبوده اند، وقف آنها شرعا باطل است و آن مقداری را كه متصرّفان طبق قانون و مقرّرات احیا كرده و تبدیل به مزرعه و باغ و منزل مسكونی و غیره برای خودشان نموده اند، برای خود آنان است و قسمتهای دیگر زمین كه به حالت قبلی خود باقی مانده و همیشه موات بوده اند، جزء ثروتهای طبیعی و انفال هستند و اختیار آنها با دولت اسلامی است .





س 2077: زنی كه فقط مالك سدس ملك مشاعی است كه بین او و سایر زارعین مشترك است، همه آن ملك را وقف كرده و همین باعث بروز مشكلات زیادی برای اهالی به سبب دخالت اداره اوقاف شده است، بطور مثال اداره اوقاف از صدور سند مالكیت برای خانه های اهالی جلوگیری می كند، آیا این وقف در تمام ملك مشاع نافذ است یا فقط در سهم او؟ و بر فرض اینكه وقف فقط در سهم او صحیح باشد، آیا وقف زمین مشاع قبل از تقسیم صحیح است؟ و اگر وقف سهم مشاع قبل از تفكیك آن صحیح باشد، سایر شركا چه تكلیفی دارند؟





وقف سهم ملك مشاع هر چند قبل از تفكیك باشد، شرعا اشكال ندارد به شرطی كه در جهت وقف هر چند بعد از تفكیك و تقسیم قابل انتفاع باشد، ولی وقف تمام ملك توسط كسی كه فقط مالك قسمتی از آن است، نسبت به سهم سایر شركا فضولی و باطل است و شركا حق دارند خواهان تقسیم ملك برای تفكیك املاك خود از وقف شوند.





س 2078: آیا عدول از شروط وقف جایز است؟ و در صورت جواز، حدود آن كدام است؟ و آیا طولانی شدن زمان، بر عمل به شروط وقف تأثیر می گذارد؟





تخلّف از شروط صحیحی كه واقف در عقد وقف شرط كرده جایز نیست مگر آنكه عمل به آن غیر مقدور یا حرجی باشد و گذشت زمان تأثیری در آن ندارد.





س 2079: در بعضی از زمین های وقفی نهرها یا مسیل هایی وجود دارد كه سنگریزه ها و سنگهای معدنی در آنها یافت می شود، آیا این سنگریزه ها و سنگهای موجود در آنها كه در ملك موقوفه واقع شده اند، تابع وقف هستند؟





نهرهای بزرگ عمومی و همچنین مسیل های عمومی كه در مجاورت زمین های وقفی هستند و یا از داخل آنها عبور می كنند، جزء وقف نیستند مگر آن مقداری از آنها كه از نظر عرف، حریم موقوفه محسوب می شوند، در نتیجه با آن مقدار همانند وقف رفتار می شود، ولی درنهرهای كوچكی كه موقوفه هستند واجب است نسبت به سنگریزه ها و سنگهای معدنی و غیره مانند وقف رفتار شود.





س 2080: مدرسه علوم دینیه ای بر اثر قدمت ساختمان و نفوذ رطوبت در آن از قابلیت انتفاع خارج شده و درآمدهای املاك آن جمع آوری و به عنوان امانت در بانك گذاشته شده است و اكنون قصد داریم كه مدرسه را با آن درآمدها تجدید بنا كنیم، ولی مدّت زیادی طول می كشد تا پروانه ساختمان را بگیریم و اموال مزبور را برای تجدید بنای مدرسه مصرف كنیم، آیا جایز است در خلال این مدّت اموال مربوط به وقف را در یكی از بانكها به صورت سرمایه گذاری بگذاریم و طبق معاملات متعارف بانكی درصدی سود به نفع وقف دریافت كنیم؟





آنچه شرعا بر متولّی شرعی وقف در رابطه با درآمدهای آن واجب است، فقط مصرف آنها در جهت وقف است، ولی اگر مصرف درآمدها در جهت وقف برای او ممكن نباشد مگر آنكه مدّت زمانی بگذرد و حفظ آن اموال تا زمان امكان مصرف آنها برای وقف با سپردن به بانك ممكن باشد و گذاشتن آنها در حساب پس انداز موجب تأخیر در مصرف بموقع آن اموال در وقف نشود، سپردن آنها به بانك و استفاده از سود آنها در جهت مصلحت وقف در ضمن یكی از عقود شرعی اشكال ندارد.





س 2081: آیا جایز است زمین موقوفه ای كه مسلمان برای مسلمانان وقف كرده است به غیر مسلمان اجاره داده شود؟





اگر وقف زمین به صورت وقف منفعت باشد اجاره دادن آن به غیر مسلمان در صورتی كه منفعت وقف با آن محفوظ بماند، اشكال ندارد.





س 2082: چند ماه قبل یكی از علما در زمین موقوفه ای با اجازه وقف كنندگان آن دفن شده است و در حال حاضر عدّه ای به این كار اعتراض دارند و ادعا می كنند كه دفن در زمین موقوفه جایز نیست، این مسأله چه حكمی دارد؟ و برفرض عدم جواز، آیا اشكال با پرداخت مبلغی به عنوان عوض زمین موقوفه ای كه آن عالم در آن دفن شده، برطرف می شود؟





اگر دفن میت در زمین موقوفه منافی با جهت وقف نباشد، اشكال ندارد، ولی اگر دفن او منافی با جهت وقف باشد جایز نیست و اگر شخصی در چنین زمین موقوفه ای دفن شود، احوط این است كه تا بدن او متلاشی نشده نبش قبر شود و در مكان دیگر دفن گردد، مگر آنكه نبش قبر، حرجی بوده و یا موجب اهانت و هتك مؤمن شود و به هر حال، اشكال با پرداخت مال یا زمین به عنوان عوض زمین موقوفه بر طرف نمی شود.





س 2083: اگر ملكی وقف بر اولاد ذكور نسلا بعد از نسلٍ شده باشد، آیا اگر موقوف علیهم به هر دلیلی از حقوق خود صرفنظر كنند، وقف زائل می شود؟ و در صورتی كه موقوف علیهم موجود در طبقه قبل از حقوق خود صرفنظر كنند، طبقات بعدی چه تكلیفی دارند؟ و همچنین متولّی شرعی املاك موقوفه در چنین حالتی نسبت به حقوق بطن های بعدی چه تكلیفی دارد؟





وقفیت با صرف نظر كردن موقوف علیهم از حقوق خود زائل نمی شود و صرف نظر كردن نسل قبلی از حق خود نسبت به موقوفه، تأثیری در حق نسل بعدی ندارد و وقف با آن منحل نمی شود، بلكه نسل بعدی حق دارد هنگامی كه نوبت استفاده آنها از وقف رسید، همه حق خود را مطالبه كند، بلكه اگر در زمان نسل قبل مجوّز شرعی فروش وقف وجود داشته باشد، واجب است بعد از فروش وقف ملك دیگری با پول آن به جای عین موقوفه، جهت استفاده نسلهای بعدی از آن خریداری شود و بر متولّی وقف هم اداره و حفظ آن برای همه طبقات موقوف علیهم واجب است





س 2084: اگر در وقف بر ذرّیه، علم به چگونگی تقسیم منافع وقف بین موقوف علیهم نباشد، آیا در این قبیل موارد واجب است تقسیم بر اساس قانون ارث باشد یا بطور مساوی؟





اگر در وقف بر ذرّیه معلوم نباشد كه وقف بر افراد بطور مساوی بوده یا با رعایت تفاوت بین ذكور و اناث بر اساس قانون ارث است، حمل، بر وقف بر افراد بطور مساوی شده و درآمدهای وقف هم بین ذكور و اناث در هر طبقه ای بطور مساوی تقسیم می شود.





س 2085: چندین سال است كه مصرف در آمدهای وقف متعلّق به حوزه علمیه شهر خاصی به علت عدم امكان ارسال آنها به آن شهر ممكن نیست و تاكنون مقدار زیادی از آن در آمدها پس انداز شده است، آیا مصرف آنها در حوزه های علمیه واقع در شهرهای دیگر جایز است؟ یا آنكه باید آنها را حفظ نمود تا ارسال آنها به آن شهر امكان پذیر شود؟





وظیفه متولّی شرعی یا اداره اوقاف جمع آوری درآمدهای وقف و مصرف آنها در جهت وقف است و در صورتی كه بطور موقت رساندن آنها به شهری كه باید در آن مصرف شوند، ممكن نباشد، واجب است درآمدها را حفظ كرده و منتظر بمانند تا رساندن آنها به آن شهر ممكن شود البته تا جایی كه منجر به تعطیلی وقف نگردد، و در صورت ناامیدی از توانایی رساندن درآمدها به آن حوزه علمیه خاص هر چند در آینده، مصرف كردن آنها در حوزه های علمیه مناطق دیگر اشكال ندارد.